امام علی علیه السلام
علی بن ابیطالب(ع) مشهور به امام علی و امیرالمؤمنین (13 رجب سال 23 قبل از هجرت -21 رمضان سال 40 ق)، امام اول همهی مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است.
وی همچنین پسرعمو و داماد پیامبر اکرم(ص)، همسر حضرت فاطمه(س)، پدر و جدِّ یازده امام شیعه است.
پدر او ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بودند.
به گفته عالمان شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد و نخستین مردی بود که به پیامبراسلام(ص) ایمان آورد.
از نظر شیعه، علی(ع) به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا(ص) است.
فضایل زیادی برای امام علی(ع) برشمردهاند؛ پیامبر(ص) در یوم الدار او را به عنوان وصی و جانشین خود برگزید.
او هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر(ص) را داشتند، در بستر پیامبر اسلام(ص) خوابید تا پیامبر(ص) بتواند مخفیانه به مدینه هجرت کند.
پیامبر(ص) عقد اخوت خود را با وی بست.
بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود 300 آیه از قرآن کریم، درباره فضایل وی است مانند آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و برخی دیگر از آیات که بر عصمت وی دلالت دارد.
علی(ع) در همه غزوات پیامبر اسلام(ص) به جز جنگ تبوک شرکت داشت.
در غزوه تبوک پیامبر(ص) علی(ع) را به جانشینی خود در مدینه گماشت.
امام علی(ع) در غزوه بدر، تعداد زیادی از مشرکان را به هلاکت رساند، در غزوه احد از جان پیامبر(ص) محافظت کرد، در غزوه خندق با کشتن عمر بن عبدود جنگ را خاتمه داد و در غزوه خیبر، با کندن درِ بزرگ قلعه خیبر، جنگ را به سرانجام رساند.
پیامبر(ص) پس از انجام تنها حج خود، پس از نزول آیه تبلیغ، مردم را در منطقه غدیر خم جمع کرد؛
سپس خطبه غدیر را خواند و دست امام علی(ع) را بلند کرد و فرمود «هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آنکه او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار.»
پس از آن، برخی صحابه مانند عمر بن خطاب به امام علی(ع) تبریک گفتند و او را با لقب امیرالمومنین خطاب کردند.
بنابر نظر مفسران شیعه و برخی از اهل سنت، آیه اکمال در همین روز نازل شده است.
به باور شیعیان، عبارت من کنت مولاه فعلیٌ مولاه که توسط پیامبر(ص) در روز غدیر گفته شد، به معنای تعیین جانشینی پیامبر(ص) است.
پس از درگذشت پیامبر(ص) گروهی در سقیفه، با ابوبکر بهعنوان خلیفه بیعت کردند.
رقابتهای قبیلگی، کینهتوزی و حسادت را علت مخالفت با دستور پیامبر(ص) برای جانشینی علی(ع) پس از پیامبر دانستهاند.
به گزارش برخی منابع، علی(ع) مناظرهای صریح با ابوبکر داشته و طی آن ابوبکر را به دلیل تخلفش در واقعه سقیفه در نادیده گرفتن حق اهل بیت پیامبر(ص) محکوم کرد.
طبق منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به خانه علی(ع) حمله کردند که طی آن فاطمه(س) آسیب دید و فرزندش سقط شد.
پس از مدت کوتاهی فاطمه(س) به شهادت رسید.
علی(ع) به مناسبتهای مختلف و در سخنان متعددی به ماجرای سقیفه اعتراض کرده و حق خود را در جانشینی پیامبر اسلام(ص) یادآوری کرده است که خطبه شقشقیه از معروفترین آنها است.
امام علی(ع) در دوران 25 ساله خلفای سهگانه تقریباً از امور سیاسی و حکومتی به دور بود و تنها به انجام خدمات علمی و اجتماعی مشغول بود؛
از جمله جمعآوری قرآنی که به مصحف امام علی(ع) مشهور شد و حفر قنات.
همچنین خلفا با وی در خصوص مسائل مختلف حکومتی نظیر قضاوت مشورت میکردند.
امام علی(ع) پس از خلیفه سوم، به اصرار مسلمانان خلافت و حکومت را پذیرفت.
او در دوران حکومتش اهمیت ویژهای برای عدالت قائل بود و در برابر روش خلفا که بیتالمال را بر اساس سوابق افراد تقسیم میکردند، ایستاد.
وی دستور داد که عرب و عجم و هر مسلمانی از هر تیره و تبار که باشد، در سهم بیتالمال یکساناند و تمام زمینهایی که عثمان به افراد مختلف واگذار کرده بود، به بیتالمال بازگرداند.
در دوره کوتاه حکومت امام علی(ع) سه جنگ سنگین داخلی جمل، صفین و نهروان درگرفت.
امام علی(ع) سرانجام در محراب مسجد کوفه در حال نماز به دست یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد.
حرم ایشان از مکانهای مقدس در فرهنگ شیعه بوده و زیارت آن مورد توجه است.
سررشته بسیاری از علوم مسلمانان، از جمله نحو عربی، کلام، فقه و تفسیر به امام علی(ع) نسبت دادهشده و فرقههای گوناگون تصوّف، سلسله سند خود را به او میرسانند.
علی بن ابی طالب همواره از سوی شیعیان، جایگاه و منزلت ویژهای داشته و پس از پیامبر(ص)، بهترین، باتقواترین و عالمترینِ انسانها و جانشین برحق حضرت محمد(ص) بوده است.
بر این اساس گروهی از صحابه از زمان حیات پیامبر اسلام(ص)، پیرو و دوستدار علی(ع) یعنی شیعه دانسته میشدهاند.
کتاب معروف نهج البلاغه منتخبی از سخنان و نامهها و حکمتها و مواعظ امام علی(ع) است.
مکتوباتی نیز به ایشان نسبت داده شده که با املای رسول خدا(ص) و خط ایشان بوده است.
آثار مکتوب بسیاری به زبانهای مختلف درباره وی نوشته شده است.
««««« ورود به مجموعه موضوعی امام علی علیه السلام »»»»»
جایگاه
علی بن ابیطالب همواره از سوی شیعیان، جایگاه و منزلت ویژهای داشته و پس از پیامبر(ص)، بهترین، باتقواترین و عالمترینِ انسانها و جانشین برحق حضرت محمد(ص) بوده است.
بر این اساس برخی از صحابه از همان زمان حیات پیامبر اسلام(ص)، پیروان علی(ع) و دوستداران وی یعنی شیعه دانسته میشدهاند.
شیعیان کسانی هستند که امام علی(ع) را جانشین بلافصل پیامبر(ص) از سوی خدا میدانند؛
در برابر اهل سنت، جانشینی پیامبر را حاصل انتخاب مردم میدانند.
هاینس هالم (Heinz Halm) ، اسلامشناس آلمانی، زاده 1942 م. گفته است: به باور شیعیان، به خلافت رسیدن امام علی(ع) در 19 ذیالحجه سال 35 قمری، اجرای دیرهنگام قراری بود که طبق آن، پیامبر(ص) در چند موقعیت و بهخصوص در غدیر خم، او را به عنوان جانشین خود و امام امت اسلامی برگزیده بود.
به اعتقاد شیعه، عبارت مَن کُنتُ مَولاه فَعَلیٌ مَولاه ترجمه: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست که توسط پیامبر در روز غدیر گفته شد، تعیین جانشینی پیامبر(ص) است؛
چرا که حاضران در غدیرخم به علی بن ابیطالب(ع) تبریک گفتند و او را با لقب امیرالمومنین خطاب کردند.
بر اساس این عقیده، علی(ع) تنها خلیفه برحق است و عنوان «امیرالمؤمنین» تنها شایسته اوست و حکومت کوتاهمدت وی تنها حکومت مشروعی است که امت اسلامی از زمان رحلت پیامبر(ص) تجربه کرده است.
دودمان، القاب، ویژگیهای ظاهری
علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب، مشهور به هاشمی و قرشی بوده و پدر او، ابوطالب، مردی سخاوتمند، عدالتمدار، مورد احترام قبایل عرب، عمو و حامی پیامبر(ص) و از شخصیتهای بزرگ قریش گزارش شده است.
مادر علی(ع)، فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف و برادران وی طالب، عقیل، جعفر، و خواهرانش هند یا ام هانی، جمانه، ریطه یا ام طالب و اسماء بودهاند.
مورخان، ازدواج ابوطالب و فاطمه بنت اسد را نخستین ازدواج میان یک مرد و زن هاشمی دانستهاند و بنابراین، حضرت علی(ع) نخستین فردی است که هم از سوی پدر و هم از سوی مادر، هاشمی بوده است.
کنیهها و القاب و صفات
کنیههای علی بن ابیطالب عبارتند از ابوالحسن، ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه.
همچنین در منابع القاب و صفات متعددی برای ایشان برشمرده شده است از جمله: امیرالمؤمنین، یعسوب الدین و المسلمین، حیدر، مرتضی، قسیم النار و الجنة، صاحب اللواء، صدّیق اکبر،فاروق، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف الله المسلول، امیر البررة، قاتل الفجرة، ذوالقرنین، هادی، سید العرب، کشّاف الکرب، داعی، شاهد، باب المدینة، والی، وصی، قاضی دَین رسول الله، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم و الانزع البطین.
به باور شیعیان، لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان، اختصاص به حضرت علی(ع) دارد.
براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابیطالب به کار میرفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمیدانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمیدانند.
ویژگیهای ظاهری
امام علی(ع) در منابع مختلف، مردی میانهبالا، با چشمانی سیاه و گشاده، ابروهایی کشیده و پیوسته و صورتی زیبا دانسته شده، چهرهای گندمگون و ریشی انبوه داشته و شانههایش پهن بوده است.
بنابر برخی منابع، پیامبر اکرم(ص) او را با لقب «بَطین» خوانده و بر همین اساس، عدهای او را چاق دانستهاند.
با این حال، برخی محققان بر این باورند که مقصود پیامبر از «بطین»، «البطین من العلم» (فربه از دانش) بوده است.
در روایتی پیامبر در باره امام علی(ع) فرموده:مَنْزُوعٌ مِنَ الشِّرْکِ بَطِینٌ مِنَ الْعِلْمِ.(از شرک جدا شده اى و پر از علم هستى) ستودهشدن امام علی(ع) با صفت «بطین» در برخی زیارتنامهها نیز دلیلی بر این دانسته شده که مقصود پیامبر، صفت چاق نبوده است.
درباره قدرت بدنی علی بن ابیطالب، گفته شده که او با هیچکسی مبارزه نکرد، مگر اینکه او را زمین زد. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه تصریح کرده، توانایی جسمی علی بن ابیطالب، ضرب المثل بوده؛
او بود که درِ قلعه خیبر را کَند، در حالی که جمعی تلاش کردند آن را برگردانند ولی نتوانستند، او بود که بت هبل را -که بت بزرگی بود- از بالای کعبه به زمین انداخت و او بود که سنگ بزرگی را در روزهای خلافتش با دست خویش از جا کند و از زیر آن آب جوشید، در حالی که لشکریان همگی از این کار ناتوان بودند.
امیرالمؤمنین(ع) در سخنانی پس از بیان این نکته که هدف از آفریده شدنش سرگرم شدن به خوراکیهای رنگارنگ دنیا نیست و با اشاره به خوراک سادهاش در زمینه برخورداریاش از قدرت بدنی بالا، خودش را به درخت بیابانیای تشبیه کرده که با این که از آب و غذای کم تری بهرهمند است در عین حال محکمتر و استوارتر از درختان سرسبزی است که همیشه به آب دسترسی دارند.
در فرازی از نامه 45 نهج البلاغه می فرماید: گويا مى بينم گويندهاى از شما چنين میگويد: هرگاه اين (دو قرص نان) تنها خوراک فرزند ابوطالب باشد، بايد ضعف و ناتوانىِ جسمى او را از پيکار با هم آوردان و مبارزه با شجاعان باز داشته باشد.
ولى آگاه باشيد! درخت بيابانى (که آب و غذاى کمترى به آن مى رسد) چوبش محکم تر است اما درختان سرسبز (که همواره در کنار آب قرار دارند) پوستشان نازک تر (و کم دوام تر) اند و گياهان و بوته هايى که جز با آب باران سيراب نمى شوند چوبشان قوى تر و آتششان شعله ورتر و پردوام تر است.
(به علاوه اين جاى تعجب نيست که من در عين سادگىِ غذا، شجاع باشم، چرا که( من نسبت به پيامبر همچون نورى هستم که از نور ديگرى گرفته شده باشد و همچون ذراع نسبت به بازو.
(و به حول و قوه الهى چنان شجاعم که) به خدا سوگند اگر همه عرب براى نبرد با من پشت به پشت يکديگر بدهند، من از ميدان مبارزه با آنها روى بر نمى گردانم (و در برابر آنها مى ايستم تا پيروز شوم يا شربت شهادت بنوشم).
در سخن دیگر حضرت درباره علت غلبه بر دلیران صحنه کارزار میفرماید: من با هيچكس روبرو نشدم جز اينكه مرا بر ضد خود كمك كرد.
سید رضى در توضیح این سخن مىگويد: امام عليه السلام به اين اشاره مىكند كه هيبتش در دلها جاى گرفته بود و مبارزان، مقهور هيبت او مىشدند (و از پاى درمىآمدند).
تولد تا هجرت
علی بن ابیطالب(ع)، جمعه 13 رجب سال 30 عام الفیل (23 سال قبل از هجرت) در مکه و داخل کعبه متولد شد.
ولادت وی در کعبه را عالمان شیعه از جمله شیخ صدوق، سید رضی، شیخ مفید، قطب راوندی، ابن شهرآشوب و بسیاری از عالمان اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابن جوزی حنفی، ابن صباغ مالکی، حلبی و مسعودی، متواتر میدانند.
علی(ع) در شش سالگی (17 سال قبل از هجرت)، وقتی مکه دچار قحطی شد، به خانه حضرت محمد(ص) برده شد؛
همانطور که جعفر، برادر علی، به خانه عباس بن عبدالمطلب برده شد.
ابوطالب، پدر امام علی(ع)، در این هنگام از تأمین خانواده پرجمعیت خود ناتوان بود.
امام علی(ع) در یکی از خطبههای خود، به رفتار مهربانانه پیامبر در این دوره اشاره کرده است.
پس از بعثت پیامبر (13 سال پیش از هجرت)، علی(ع) نخستین مرد و خدیجه(س)، نخستین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آوردند.
علی(ع) که در آن هنگام ده سال داشت به همراه پیامبر(ص) به صورت پنهانی و در کوههای اطراف مکه نماز میگزاردند.
پس از آنکه پیامبر(ص) دعوت به اسلام را در سال سوم بعثت علنی کرد، در واقعه دعوت از خویشاوندان نزدیک که به «انذار عشیره» یا «واقعه یوم الدار» معروف است، علی(ع) از وی حمایت کرد و پیامبر(ص) در پاسخ، او را برادر، وصی و جانشین خود خواند.
در ابتدای سال هفتم بعثت، مسلمانان توسط مشرکان در شعب ابیطالب، محاصره شدند و از خرید و فروش و رفت و آمد منع شدند.
در این دوران ابوطالب برای حفظ جان پیامبر(ص) بارها علی(ع) را در جای خواب او خواباند.
مدتی پس از شکستهشدن محاصره، 3 سال پیش از هجرت، علی(ع) در 19 سالگی، پدرش ابوطالب را از دست داد.
پس از درگذشت ابوطالب، شرایط مسلمانان دشوارتر شد و پیامبر(ص) به فکر هجرت به مدینه افتاد.
در شب هجرت و با آگاهی از توطئه مشرکان برای کشتن پیامبر(ص)، علی(ع)، در 23 سالگی، در خوابگاه وی خوابید که به لیلة المبیت مشهور است.
حضرت علی(ع) چند روز بعد و پس از ادای دیون پیامبر(ص) به همراه گروهی که در میانشان حضرت فاطمه(س) و فاطمه بنت اسد (مادر امام علی) نیز بودند، به مدینه رفت.
پس از هجرت
وقتی پیامبر(ص) در مسیر هجرت به مدینه، به قبا رسید، حدود پانزده روز در آنجا منتظر ماند تا علی(ع) و همراهانش برسند.
پس از ساختن مسجد النبی در مدینه، پیامبر در اولین خطبه خود، مهاجران و انصار را به برادریِ هم درآورد و علی(ع) را به برادری خویش برگزید.
در سال دوم هجری، غزوه بدر میان مسلمانان و مشرکان درگرفت که طی آن، تعداد زیادی از لشکر دشمن از جمله چند نفر از سران قریش به دست علی(ع) کشته شدند.
پس از غزوه بدر، حضرت علی(ع) در 25 سالگی با فاطمه(س) ازدواج کرد؛
با وجود اینکه حضرت فاطمه خواستگاران دیگری نیز داشت. پیامبر(ص) خود خطبه عقد آنها را خواند.
در سال سوم هجری، مشرکان برای جبران شکست بدر، جنگ اُحُد را علیه مسلمانان به راه انداختند.
علی(ع) از کسانی بود که نبرد را رها نکرد و از جان پیامبر دفاع کرد و گفته شده در این نبرد 16 زخم برداشت.
کلینی و طبری گفتهاند که جمله لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار، لا فَتی اِلّا عَلیّ را جبرئیل در این نبرد در مدح علی(ع) گفته است.
در همین سال فرزند ارشد او، امام حسن مجتبی(ع) به دنیا آمد.
در سال چهارم هجری، زمانی که امام علی(ع) 27 ساله بود، مادرش، فاطمه بنت اسد، درگذشت.
امام حسین(ع)، فرزند دوم علی(ع) و فاطمه(س) در همین سال به دنیا آمد.
در سال پنجم هجری، غزوه خندق رخ داد و با رشادت علی(ع) در کشتن عمرو بن عبدود به پایان رسید.
سومین فرزند علی(ع) و فاطمه(س)، حضرت زینب(س) در همین سال به دنیا آمد.
در سال ششم هجری پیماننامه صلح حدیبیه میان پیامبر(ص) و قریش منعقد شد که کاتب آن، حضرت علی(ع) بود.
امکلثوم دختر امام علی(ع)، چهارمین فرزند امام علی(ع) در این سال به دنیا آمد.
در شعبان همین سال، پیامبر(ص)، علی(ع) را مأمور سریه فدک و سرکوب یهودیان قرار داد.
در سال هفتم هجری قمری، نبرد خیبر روی داد.
علی(ع) در این نبرد از پرچمداران سپاه بود و سپاه اسلام به رهبری او توانست خیبر را فتح کند.
در سال هشتم هجری، علی(ع) در 31 سالگی از پرچمداران سپاه پیامبر(ص) هنگام فتح مکه بود و در شکستن بتهای کعبه، پیامبر(ص) را یاری کرد.
غزوه تبوک در سال نهم هجری درگرفت.
پیامبر(ص) برای اولین بار علی(ع) را به جانشینی خود در مدینه و محافظت از خانواده خویش منصوب کرد و این نبرد، تنها غزوهای است که حضرت علی(ع) در آن حضور نداشته است.
پس از شایعاتی که منافقان پراکندند، علی(ع) خود را به سپاه رساند و پیامبر(ص) را از آنچه در مدینه گذشته بود، آگاه کرد. پیامبر(ص) در پاسخ گفتند آیا از این خرسند نیستی که جایگاه تو نزد من، چون هارون نزد موسی باشد؟
این گفته به حدیث منزلت مشهور است.
علی(ع) در همین سال از سوی پیامبر(ص) به ابلاغ آیات برائت در هنگام اجتماع مشرکان در مکه، مأمور شد و علی(ع) بعدازظهر عید قربان این آیات را ابلاغ کرد.
در 24 ذیالحجه سال نهم پیامبر(ص) به همراه علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به مباهله با مسیحیان نجران برخاستند.
در سال دهم هجری، پیامبر(ص)، علی(ع) را برای دعوت به اسلام به یمن فرستاد.
در همین سال پیامبر به حج رفت.
علی(ع) خود را از یمن به پیامبر(ص) رساند و در مکه به او ملحق شد.
پیامبر(ص) به فرمان الهی پس از حج در منطقه غدیر خم، علی(ع) را جانشین و وصی خود قرار داد که به واقعه غدیر مشهور است. در این هنگام او 33 سال داشت.
پس از رحلت پیامبر(ص)
پیامبر(ص) در صفر سال 11 هجری درگذشت.
علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) و در 33 سالگی به امامت رسید.
علی(ع) مشغول کفن و دفن پیامبر بود که گروهی در سقیفه، ابوبکر را برای خلافت برگزیدند.
پس از خلافت ابوبکر، امام علی(ع) ابتدا از بیعت خودداری کرد ولی سرانجام با او بیعت کرد.
شیعیان معتقدند این بیعت از روی اجبار بوده و شیخ مفید معتقد است امام علی(ع) هرگز بیعت نکرده است.
به عقیده شیعه، یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به خانه علی(ع) حمله کردند که طی آن فاطمه(س) آسیب دید و فرزندش سقط شد.
در همین ایام، ابوبکر فدک را غصب کرد و علی(ع) به دادخواهی از فاطمه(س) برخاست. فاطمه(س) پس از واقعه حمله به خانه، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در سال یازدهم هجری به شهادت رسید.
ابوبکر در سال 13 هجری درگذشت و طبق وصیت او عمر بن خطاب به خلافت رسید.
عمر در ماه محرم سال 14 هجری، برای نبرد با ساسانیان از مدینه خارج شد و در سرزمینی با نام صرار، اردو زد.
او امام علی(ع) را به جای خود در مدینه قرار داد تا خود فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد، اما پس از مشورت با برخی صحابه از جمله امام علی(ع)، از تصمیم خود منصرف شد و سعد بن ابیوقاص را به نبرد فرستاد.
معادیخواه با استناد به نقلی از ابن اثیر گفته است علی(ع) در دوران خلیفه دوم، جز در سالهای نخست آن، منصب قضاوت داشته است.
در سال شانزدهم (یا هفدهم) هجری به پیشنهاد علی(ع) و پذیرش عمر، هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی مشخص شد.
در سال 17 هجری عمر برای فتح بیتالمقدس راهی شام شد و امام علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد.
در همین سال عمر پس از اصرار و تهدید با ام کلثوم دختر امام علی(ع) و فاطمه(س) ازدواج کرد.
جانشینی علی(ع)، در سفر سال 18 هجری عمر به شام نیز تکرار شده است.
عمر پس از ترور و پیش از درگذشتش در سال 23 هجری، شورایی ششنفره برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد که علی(ع) عضو آن بود.
عمر، عبدالرحمن بن عوف را به عنوان شخص تعیینکننده در شورا معرفی کرد.
عبدالرحمن ابتدا از امام علی(ع) خواست به شرط عمل به کتاب خدا، سیره پیامبر و سیره ابوبکر و عمر عهدهدار خلافت شود، اما امام علی(ع) شرط عمل به سیره شیخین را نپذیرفت و گفت «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم».
عبدالرحمن پس از آن شروط مذکور را با عثمان بن عفان در میان گذاشت و پس از پاسخ مثبت او، وی را عهدهدار خلافت کرد.
معادیخواه با تکیه بر نقل ابن جوزی در المنتظم گفته است علی(ع) در سال 24 هجری، همچنان منصب قضاوت را بر عهده داشته است.
در سال 25 هجری عثمان دستور به جمعآوری و تدوین قرآن داد.
سیوطی از امام علی(ع) نقل کرده که تدوین و جمعآوری قرآن با مشورت وی انجام شده است.
در سال 26 هجری عباس بن علی(ع) پنجمین پسر علی(ع) متولد شد.
در سال 35 هجری، مردم مدینه در اثر نارضایتی از عثمان، خانهاش را محاصره کردند.
علی(ع) پیش از آن از مدینه خارج شده بود. معادیخواه این خروج را به ینبع و به خواست عثمان دانسته است.
طبق منابع اهل سنت، امام علی(ع)، حسنین را برای محافظت از خلیفه گمارد، اما شورشیان سرانجام عثمان را به قتل رساندند.
پس از قتل عثمان، مردم پیرامون علی(ع) را گرفتند تا خلیفهی آنان باشد.
دوران حکومت
علی(ع) در ذیالحجة سال 35 هجری، در 58 سالگی، پس از قتل عثمان به خلافت رسید.
جز گروهی از نزدیکان عثمان و برخی یاران پیامبر(ص) که «قاعدین» (وانشستگان) خوانده شدهاند، تمام صحابه مدینه با علی(ع) بیعت کردند.
امام علی(ع)، دو روز پس از آغاز خلافت، در اولین خطبه خود خواستار برگرداندهشدن اموالِ به ناحق تصرفشدهی در دوره عثمان شد و بر تقسیم عادلانه بیتالمال تأکید کرد.
در سال 36 قمری، طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام بیعتشان با علی(ع) را شکستند و در مکه به عایشه که خونخواه عثمان شده بود پیوستند و بعد به سوی بصره حرکت کردند.
بدین ترتیب جنگ جمل، نخستین جنگ امام علی(ع) و نخستین جنگ داخلی مسلمانان، میان علی(ع) و ناکثین (بیعتشکنان) در نزدیکی بصره درگرفت.
طلحه و زبیر در جنگ کشته شدند و عایشه به مدینه فرستاده شد.
امام علی(ع) ابتدا به بصره رفت و فرمان عفو عمومی صادر کرد و در رجب سال 36 وارد کوفه شد و آنجا را محل خلافت خویش قرار داد.
در همین سال امام علی(ع) معاویه را به بیعت فراخواند و پس از امتناع معاویه، دستور به عزل او از حکومت شام داد. در شوال سال 36 هجری، علی(ع) به سوی شام لشکر کشید.
جنگ صفین در منطقهای به همین نام، در آخر سال 36 و ابتدای سال 37 ق درگرفت.
معادیخواه معتقد است بر خلاف تاریخ صفر سال 37 هجری که از سوی طبری و ابناثیر ذکر شده، اوج جنگ در سال 38 بوده است.
هنگامی که سپاه امام علی(ع) در حال پیروز شدن بود، سپاهیان معاویه با ترفند عمرو بن عاص، قرآنها را بر نیزه کردند تا میانشان حکم کند.
امام از روی ناچاری و تحت فشار شورشیان سپاه خود حکمیت را پذیرفت و به اجبار آنها، ابوموسی اشعری را حَکَم قرار داد.
اما به فاصله کوتاهی از پذیرش حکمیت، اعتراضهای جدیدی به امام علی(ع) در میان شورشیان شکل گرفت.
عدهای به استناد دو آیه قرآن (سوره مائده، آیه ۴۴ و سوره حجرات، آیه ۹) خواهان ادامه جنگ با معاویه شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند.
شگفت آنکه جمعی از معترضان همانهایی بودند که ساعاتی قبل حکمیت را بر امام علی(ع) تحمیل کرده بودند.
آنان از امام خواستند از این کفر توبه کند و شروطی که با معاویه نهاده است، نقض کند.
اما علی بن ابیطالب(ع) نقض حکمیت را نپذیرفت و تصمیم خود را بر ادامهی جنگ با شام در صورتی که حکمین طبق رأی قرآن حکم نکنند اعلام کرد.
هنگام حکمیت، ابوموسی اشعری نتیجه حکمیت را برکناری هر دو فرمانروا، یعنی معاویه و علی(ع)، از خلافت اعلام کرد و سپس عمرو عاص خلافت را به معاویه واگذار کرد.
پس از حکمیت گروهی از یاران امام با آن مخالفت کردند و آن را به منزله برگشت از دین و شک در ایمان شمردند.
در این میان گروهی که هسته اولیه خوارج را تشکیل دادند پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از سپاه امام جدا گشتند و به جای کوفه به حرورا رفتند.
اعتراضات خوارج تا شش ماه پس از صفین ادامه داشت و به همین جهت علی(ع)، عبدالله بن عباس و صعصعة بن صوحان را برای گفتگو نزد آنها فرستاد.
آنان تسلیم خواسته این دو نفر برای بازگشتن به جماعت نشدند.
پس از آن امام علی(ع) از آنها خواست تا دوازده نفر را معین کرده و خود نیز همین تعداد را جدا کرده و با آنها به گفتگو نشست.
علی(ع) نامهای نیز به سران خوارج نوشت و از آنها دعوت کرد که به سوی مردم بازگردند اما عبدالله بن وهب با یادآوری حوادث صفین، تأکید کرد که علی(ع) از دین خارج شده و باید توبه نماید.
امام پس از این نیز بارها توسط افرادی همچون قیس بن سعد و ابو ایوب انصاری خوارج را بهسمت خود فراخواند و به آنها امان داد، اما پس از آنکه از تسلیم خوارج ناامید شد، سپاه ۱۴ هزار نفری خود را در مقابل آنها قرار داد.
علی(ع) تاکید کرد که سپاه وی آغازگر نبرد نباشند و سرانجام نهروانیان جنگ را شروع کردند.
با آغاز جنگ، به سرعت تمامی خوارج کشته و یا زخمی شدند.
زخمیها به تعداد چهارصد نفر، به خانوادههایشان تحویل داده شدند، و در مقابل، از سپاه علی(ع) تعدادی کمتر از ده نفر کشته شدند.
از اجتماع خوارج در نهروان، کمتر از ۱۰ نفر فرار کردند که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی(ع) بود.
ابن ملجم مرادی، در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ق در مسجد کوفه، علی(ع) را با ضربه شمشیر خود زخمی ساخت، و دو روز بعد در ۲۱ رمضان، امام علی(ع) در ۶۳ سالگی به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.
همسران و فرزندان
ازدواج با فاطمه زهرا (س)
نخستین همسر امام علی(ع)، فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر(ص) بود.
پیش از علی(ع) افرادی مانند ابوبکر و عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر(ص)، خود را در این باره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد.
برخی منابع، ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) را اول ذی الحجه سال دوم هجری، برخی آن را در ماه شوال و گروهی ۲۱ ماه محرم دانستهاند.
امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشتهاند؛ حسن، حسین، زینب و ام کلثوم و محسن که پیش از تولد سقط شد.
سایر همسران
امام علی(ع) در زمان حیات فاطمه(س)، با زن دیگری ازدواج نکرد.
ولی پس از شهادت فاطمه(س)، همسرانی اختیار کرد؛
از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب دختر پیامبر(ص)، بوده است.
ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی(ع) بوده که فرزندان او عبارتند از حضرت عباس، عثمان، جعفر و عبدالله.
همه فرزندان ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند.
لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی(ع) بودهاند.
فرزندان
شیخ مفید در کتاب ارشاد، فرزندان امام علی(ع) را ۲۷ تا ۲۹ نفر دانسته است. نام فرزندان امام علی(ع) با توجه به مادرانشان، در جدول آمده است؛
فاطمه(س)
|
خوله
|
امحبیب
|
امالبنین
|
لیلا
|
اسماء
|
امسعید
|
از همسران دیگر
|
1. حسن
|
6. محمد حنفیه
|
7. عمر
|
9. عباس
|
13. محمد اصغر
|
15. یحیی
|
16. امالحسن
|
18. محمد اوسط
19.أم هانی
20. خدیجه
|
2. حسین
|
|
8. رقیه
|
10. جعفر
|
14. عبیدالله
|
|
17. رمله
|
21. جمانه(أم جعفر)
22. زینب صغری
|
3. زینب کبری
|
|
|
11. عثمان
|
|
|
|
23. أمامه
24. رقیه صغری
|
4. زینب صغری
|
|
|
12. عبدالله
|
|
|
|
25. نفیسه
26. امسلمه
|
5. محسن
|
|
|
|
|
|
|
27. أم الکرام
28. میمونه
29. فاطمه
|
نقشآفرینی در غزوات
امام علی(ع) در غزوات و سریههای صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(ص) جنگید.
امام علی(ع) در بسیاری از غزوات پرچمدار اصلی سپاه اسلام بود.
او همچنین در جنگهایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد.
جنگ بدر
جنگ بدر، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق در کنار چاههای بدر روی داد.
در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون ابوجهل و عتبه بن ربیعه کشته شدند.
علی(ع) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد.
در این جنگ نوفل بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(ع) کشته شد.
همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(ع) کشته شدند.
بعدها امام علی(ع) در نامهای به معاویه نوشت: هنوز شمشیری که بهوسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است.
جنگ احد
در جنگ احد، پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند.
امام علی(ع) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت.
خود علی(ع) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولالله دفاع کردم.
بنابر نقل منابع شیعه و اهلسنت به پاس فداکاریهای امام علی(ع)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی(ع) را نزد پیامبر(ص) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان میدهد.
رسول خدا(ص) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: «من از علی هستم و او از من است».
سپس صدایی در آسمان پیچید که: «لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست».
جنگ خندق (احزاب)
در جنگ خندق، پیامبر(ص) درباره روش دفاع از مدینه با اصحاب خود مشورت کرد، سلمان فارسی پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود. دو سپاه چند روز در دو سوی خندق روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر میانداختند تا آنکه عمرو بن عبدود، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند.
پس از چند بار مبارزهطلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی(ع) از پیامبر(ص) اجازه مبارزه خواست و پیامبر(ص) پذیرفت.
علی(ع) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت.
رسول خدا(ص) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.)
جنگ خیبر
جنگ خیبر در اوایل سال ۷ق رخ داد.
پیامبر(ص) برای مقابله با توطئهچینی یهودیان دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد.
بعد از آنکه افرادی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهودیان را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند».
صبحگاهان علی(ع) را خواست و پرچم را به او داد.
بنابر نقل شیخ مفید، علی(ع) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ، از آن به جای سپر استفاده کرد.
فتح مکه
رسول خدا(ص) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد.
پیامبر(ص) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بهخاطر اظهار سخنانی دال بر انتقامجویی، به دست علی(ع) داد.
پس از فتح مکه، پیامبر(ص) بتهای داخل کعبه را شکست و سپس به علی(ع) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد.
جنگ حنین
جنگ حنین در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی(ع) بود.
در این جنگ، پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی(ع) و چند نفر دیگر ثابتقدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند.
جنگ تبوک
تنها جنگی که علی(ع) در کنار پیامبر(ص) حضور نداشت، غزوه تبوک بود.
علی(ع) به دستور پیامبر(ص) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئههای منافقان جلوگیری نماید.
پس از ماندن علی(ع) در مدینه، منافقان اقدام به شایعهسازی کردند و علی(ع) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر(ص) رسید و جریان را به او اطلاع داد.
در اینجا بود که رسول خدا(ص) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: «برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد.
پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی.
ای علی! آیا خشنود نمیشوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود».
سرایا
- سریه «علی بن ابیطالب(ع)» به «فدک» برای مقابله با «بنی سعد»- شعبان سال ششم.
- سریه «علی بن أبی طالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ»- ربیع الآخر سال نهم.
- سریه «علی بن أبی طالب» به یمن - رمضان سال دهم.
ماموریت به سوی یمن
امام علی(ع) در سال دهم هجری توسط پیامبر اسلام به یمن فرستاده شد.
از علی(ع) نقل شده که پیامبر او را برای دعوت مردم به اسلام، تعلیم احکام و تبیین حلال و حرام به یمن فرستاد و به او توصیه کرد که آغاز کننده جنگ نباشد و تا حد ممکن از جنگ پرهیز کند.
در این سفر، برخی قبائل بزرگ و مهم یمنی از جمله قبیله هَمْدان بهدست امام علی(ع) با دین اسلام آشنا شده و مسلمان شدند.
قبایل دیگر یمنی نیز از هَمْدان، تبعیت کرده و مسلمان شدند.
قضاوت میان برخی قبایل یمنی و همچنین دریافت زکات از دیگر فعالیتهای امام علی(ع) در یمن ذکر کردهاند.
محققان گرایش همگانی برخی شاخههای قبایل یمنی مانند قبیله مَذحِج و هَمْدان به علی(ع) و هواداری از اهلبیت(ع) را از آثار این سفر دانستهاند.
جانشینی پیامبر در غدیر خم
در سال دهم هجری پیامبر اسلام برای اولین بار پس از هجرت تصمیم به انجام حج تمتع گرفت.
این تصمیم به اطلاع مسلمانان رسید و بسیاری همراه پیامبر عازم حج شدند. نامهای نیز برای امام علی(ع) که برای جهاد به یمن رفته بود، نوشت و او را به حج فراخواند.
پس از اتمام حج، در منطقه غدیر خم که مردم از یکدیگر جدا شده و هر یک به شهر خود میرفتند، خداوند به پیامبر دستور داد توقف نموده و آنچه به او دستور داده شده است، ابلاغ کند.
پیامبر پس از آنکه نماز ظهر را به جماعت اقامه کرد، خطبهای خواند و خطاب به مسلمانان فرمود: «أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟؛
آیا نمیدانید من به مؤمنان از خودشان أولی هستم؟».
مردم گفتند: آری، میدانیم.
سپس پیامبر دست امام علی(ع) را بلند کرده و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آنکه او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار».
بر اساس برخی منابع، پیامبر در پاسخ به برخی از اصحاب خود که پرسیدند این دستور خدا و پیامبرش است؟، فرمود بله، این دستور خداوند و رسول او است. پس از این خطبه، برخی صحابه همچون عمر بن خطاب به امام علی(ع) تبریک گفتند.
بنابر نظر مفسران شیعه و برخی از اهل سنت، آیه اکمال در همین روز نازل شده است که میفرماید: «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»
امام علی پس از رحلت پیامبر اسلام در موقعیتهایی به واقعه غدیر و گفتار پیامبر در آن اشاره میکرد تا بر حقانیت خود تأکید کند.
شیعیان با توجه به قرائنی که در خطبه غدیر وجود دارد، و همچنین گفتارها و اشعار مسلمانان که پس از آن در منابع ذکر شده، معتقدند که پیامبر(ص) در جریان واقعه غدیر، امام علی را به فرمان الهی امام علی(ع) به جانشینی خود منصوب کرد.
انتخاب خلیفه در سقیفه
بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص)، در حالی که علی(ع) بنابر وصیت پیامبر و با کمک بنی هاشم مشغول تجهیز و تدفین بود، انصار به دلایلی مانند ترس از اینکه قریش بخواهد انتقام کشتهشدگان در غزوات را از آنها بگیرد و نیز به این دلیل که میدانستند قریش زیر بار سفارش پیامبر(ص) در مورد جانشینی امام علی(ع) نخواهند رفت، جلسهای در سقیفه بنی ساعده تشکیل دادند تا جانشین پیامبر را از میان انصار برگزینند.
ابوبکر و عمر وقتی از این اجتماع آگاهی یافتند به همراه ابو عبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان به محل اجتماع رفتند و پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به واقعه غدیر، ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کردند.
پیشینه مخالفتها با امام علی(ع)
دوران زندگی امام علی(ع)، شرایطی پرتلاطم، بسیار حساس و تأثیرگذار در سراسر تاریخ اسلام است؛
خصوصاً پس از به خلافت رسیدن وی که اختلافات زیادی در میان مسلمانان روی داد.
عبدالرحیم قنوات در دانشنامه امام علی(ع) بر این باور است که منشأ بسیاری از اختلافات در زمانه پیامبر(ص) و علی(ع)، رقابتهای خاندانی و قبیلگی در قریش و بین فرزندان عبدمناف بوده است.
وی با اشاره به اختلافات میان فرزندان و نوادگان عبدمناف برای دستیابی به مناصب مکه، از تضعیف موقعیت بنیهاشم در برابر بنیامیه، پس از عبدالمطلب سخن گفته و تصریح کرده است که پس از آغاز فشارهای بنیامیه (معاویه) بر امام علی(ع) از آغاز خلافت، رقابت خانوادگی میان خاندان عبدالمطلب و خاندان حرب (پدربزرگ معاویه) به اوج خود رسید و بنیامیه در این مسیر تا جایی پیش رفتند که ایمان ابوطالب پدر علی(ع) را زیر سؤال بردند.
این فشارها تا صد سال بعد و آغاز حکومت عباسیان ادامه داشت.
به گفته قنوات، در دوران عباسیان نیز این فشارها با انگیزه دیگری ادامه یافت؛
چرا که نسب عباسیان به عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر میرسید و از آنجا که او از ابتدا مسلمان نبود و حتی در جنگ بدر به دست پیامبر(ص) به اسارت درآمد، عباسیان در برابر فضایل و افتخارات علویان، احساس حقارت میکردند.
وقایع غزوه بدر، از رخدادهای مهمی دانسته شده که ریشه برخی منازعات کلامی و سیاسی در زمانه علی بن ابیطالب(ع) بوده است. امام علی(ع) در جنگ بدر بیشترین سهم را در کشتن مشرکان داشته است؛
چرا که واقدی، کشتهشدگان توسط امام علی را ۲۲ تن، ابن ابیالحدید، ۳۵ تن (نصف کشتهشدهها) و شیخ مفید، ۳۶ تن ذکر کردهاند.
حسن طارمی در دانشنامه جهان اسلام معتقد است ۱۳ تن از کشتهشدگان به دست امام علی(ع)، از بزرگان قریش بودهاند؛ از جمله ابوجهل. این شکست و کشتهشدن افراد سرشناس، برای مشرکان قریش شکست سنگینی بوده و به اعتبار و هیبت آنها لطمه زده است.
بنابر شواهد تاریخی، قریشیان از روز بدر، کینه امام علی(ع) را به دل گرفتند و حتی پس از مسلمان شدن، با سرودن اشعاری، مردم قریش را به مبارزه با علی و شکستن بیعت خود تشویق میکردهاند و هیچکس از یاران پیامبر(ص) را مانند حضرت علی(ع) دشمن بهشمار نیاوردهاند.
رشک و حسادت برخی از همرزمان امام(ع) به او نیز پس از بدر و همسو شدن این حسادت با کینه دشمنان، بعدها در جانشینی پیامبر(ص) و سرنوشت مسلمانان تأثیرگذار دانسته شده است.
سید حسن فاطمی در دانشنامه امام علی(ع)، علاقه حضرت محمد(ص) به علی(ع) را نیز یکی از علل کینه و حسادت قریش به او دانسته است.
به گفته فاطمی، رویدادهای سقیفه و متعاقب آن، انتخاب ابوبکر به جانشینی پیامبر(ص)، پیش از رحلت وی در جریان بوده و گروهی برای کنار زدن علی(ع) برنامهریزی کرده بودهاند.
به عقیده او، ضربه خوردن منافقان و حسودان از شمشیر امام علی(ع) از یکسو و ضربهای که مهاجران قریش از انصار مدینه خورده بودند از سوی دیگر، انصار را به تعجیل در انتخاب جانشین پیامبر(ص) از میان خود واداشت و ابوبکر و دیگر قریشیان مدینه از این فرصت بهرهبرداری کردند؛ در حالی که امیرمؤمنان(ع) در حال کفن و دفن پیامبر(ص) بود.
موضع امام علی(ع)
در روز سقیفه، علی(ع) با ابوبکر بیعت نکرد و پس از آن در خصوص اصل بیعت و همینطور در مورد زمان بیعت، میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
به گزارش برخی منابع، علی(ع) مناظرهای ملایم اما مفصّل و صریح با ابوبکر داشته و طی آن ابوبکر را به دلیل تخلفش در واقعه سقیفه در نادیده گرفتن حق اهل بیت پیامبر(ع) محکوم نمود.
ابوبکر با پذیرش استدلالهای امیر المومنین منقلب شده و تا مرز بیعت با علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر نیز پیش میرود، اما در نهایت با مشورت برخی یارانش از این کار منصرف میگردد.
علی(ع) به مناسبتهای مختلف و در سخنان متعددی به قضیه سقیفه اعتراض کرده و حق خود را در جانشینی پیامبر اسلام یادآوری نموده است.
خطبه شقشقیه از معروفترین خطبههایی است که وی در آن به این واقعه اشاره کرده است.
به گزارش برخی منابع دیگر، علی(ع) پس از واقعه سقیفه و در زمان حیات حضرت زهرا(س) شبها دختر پیامبر را سوار مرکبی نموده و به خانهها و محافل انصار میبرد و یاری میخواست و پاسخ میشنید: «ای دختر پیغمبر! ما با ابوبکر بیعت کردهایم، اگر علی جلوتر آمده بود، از او عدول نمیکردیم».
علی(ع) نیز جواب میداد: «آیا پیغمبر را دفن نکرده، درباره خلافت نزاع میکردم؟».
دفاع امام علی(ع) از حق خود در جانشینی رسول خدا(ص) منحصر به این موارد نبود.
یکی از مهمترین وقایعی که امام علی(ع) در آن بر حق جانشینی خود تأکید کرده، واقعهای است که به مُناشده (به معنای سوگند دادن به خداوند) معروف است. در جریان مناشده ، امام علی(ع) صحابه پیامبر(ص) را به خدا قسم میدهد که در مورد آنچه از پیامبر(ص) در مورد امام علی(ع) شنیدهاند شهادت دهند.
آنچنان که علامه امینی نقل کرده، منابع متعددی از شیعیان و اهل سنت بر وقوع مناشده در رحبه در سال 35ق یعنی ابتدای خلافت امام علی(ع) تصریح کردهاند که در آنها امام علی(ع) از صحابه رسول خدا(ص) میخواهد در مورد آنچه از پیامبر(ص) در روز غدیر در مورد جانشینی امام علی(ع) شنیدهاند شهادت دهند.
منابع شیعی به وقوع مناشده دیگری در شورای 6 نفره تعیین خلافت عمر نیز اشاره کردهاند.
در اخبار این مناشده، امام علی(ع) فهرست بلندی از وقایعی را بیان میکند که عمدتا در آنها پیامبر(ص) به حق جانشینی او تصریح کرده و اعضای شورا را به خدا قسم میدهد که آیا اینها را از پیامبر شنیدهاند یا خیر؟ که با تأیید آنها مواجه میشود.
دوران خلفای سهگانه
در دوران 25 ساله خلفای سهگانه، امام علی(ع) تقریباً از امور سیاسی و حکومتی به دور بود و تنها به انجام خدمات علمی و اجتماعی مشغول بود؛
از جمله جمعآوری قرآنی که به مصحف امام علی(ع) مشهور شد، مشاوره به خلفا در امور گوناگون، انفاق به فقیران، خریدن حدود هزار برده و آزاد کردن آنان، کشاورزی و درختکاری، حفر قنات، ساختن مساجد از جمله مسجد فتح در مدینه، مسجدی در کنار قبر حمزه، مسجدی در میقات، و همچنین وقف اماکن و املاکی که درآمد سالانه آن تا 40 هزار دینار برآورد شده است.
در ادامه به برخی از امور مهم این دوره اشاره میشود؛
ابوبکر
با آغاز خلافت ابوبکر، رخدادهایی برای اهل بیت اتفاق افتاد؛
از جمله هجوم به خانه علی(ع) و گرفتن بیعت برای ابوبکر، تصرف و غصب فدک و شهادت حضرت فاطمه(س).
بیعت اجباری
خودداری امام علی(ع) از بیعت و اقدام عدهای از صحابه که با خلافت ابوبکر به مخالفت پرداختند، برای ابوبکر و عمر خطری جدی بهشمار میآمد.
بنابراین ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند به این خطر پایان دهند و علی بن ابیطالب(ع) را به بیعت با ابوبکر مجبور کنند.
بعد از اینکه چندین بار ابوبکر، قنفذ را به خانه امام علی(ع) فرستاد تا از او بیعت بگیرد و علی(ع) نپذیرفت، عمر به ابوبکر گفت: خود برخیز تا نزد وی برویم.
بدین ترتیب، ابو بکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبه، ابوعبیده جراح و قنفذ به خانه علی(ع) رفتند.
وقتی این گروه به دَرِ خانه رسیدند، پس از اهانت به حضرت فاطمه(س) و کوبیدن در خانه بر او، در حالی که او میان در و دیوار مانده بود، و تازیانه زدن به او، به طرف امام علی(ع) حملهور شدند و او را کشانکشان بهسمت سقیفه بردند.
وقتی امام علی(ع) را به مسجد بردند، از او خواستند تا با ابوبکر بیعت کند.
امام(ع) پاسخ داد: «من به خلافت، سزاوارتر از شما هستم و با شما بیعت نخواهم کرد.
سزاوارتر است شما با من بیعت کنید؛ چرا که شما با استناد به خویشاوندی پیامبر(ص)، خلافت را از انصار گرفتید و اکنون آن را از ما غصب میکنید».
درباره زمان این بیعت میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
عدهای بيعت علی(ع) را بعد از وفات حضرت فاطمه(س) و برخی دیگر، آن را چهل روز بعد و گروهی دیگر، شش ماه بعد دانستهاند.
اما شیخ مفید معتقد است که علی بن ابیطالب(ع) هرگز با ابوبكر بيعت نكرد.
عملکرد امام در زمان خلافت ابوبکر
در زمان خلافت ابوبکر که در حدود دو سال طول کشید، علی(ع) علیرغم تمام محظورات، دستگاه خلافت را تا آنجا که رهنمودهایش را میپذیرفتند، راهنمایی میکرد.
بنا بر اعتقاد علمای اهل سنّت، ابوبکر در کارهای مهم با علی(ع) مشورت میکرد، به صلاحدید او عمل میکرد و برای اینکه از مشورت او بهرهمند باشد، به او اجازه نمیداد با سایر مسلمانان از مدینه خارج شود.
امام علی(ع) هر چند از پذیرفتن هر نوع منصبی احتراز میکرد، اما با وجود این، در مواردی که طرف مشورت قرار میگرفت و مصلحت اسلام و مسلمانان اقتضا میکرد، از همکاری با خلیفه ابا نداشت.
یعقوبی در اینباره مینویسد: «از جمله کسانی که در زمان ابوبکر، فقه از او اخذ شد، علی بن ابیطالب بود».
در زمینه جنگها و فتوحات در دوره ابوبکر، امام علی(ع) موضعی بیطرفانه یا حداکثر مشاورانه اتخاذ کرد و در هیچیک از آنها شرکت نداشت. طبق بعضی از گزارشهای تاریخی، ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظرخواهی کرد و تنها نظر علی(ع) را پذیرفت.
عمر
حدیث قدسی «ولایت علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی».
خوشنویسی شکسته نستعلیق، اثر رضا مقدم.
ابوبکر در وصیت خود که توسط عثمان نوشته شد، مردم را به پیروی از عمر فراخواند و اعلام کرد: «من عمر بن خطّاب را به عنوان حاکم بر شما منصوب کردم.
به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید».
امام علی(ع) در مقابل این اقدام سکوت کرد، اما سالها بعد، این انتصاب را مذموم و ناحق دانست و این کار را چنین توصیف کرد: «جای بسی شگفتی و حیرت است که ابوبکر در زمان حیاتش، فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود (از آنجایی که میگفت مرا رها کنید که بهترینِ شما نیستم)، ولی بندهای خلافت را برای بعد از مرگش به سوی دیگری محکم میکرد.
این دو نفر (ابوبکر و عمر)، پستانهای شتر خلافت را بهسختی دوشیدند! در صورتی که برجستگی من نسبت به آن اشخاص، بهقدری است که من مانند رودی هستم که از آن، سیل خِرد جاری است و هیچکس را یارای آن نیست که بتواند خود را به قله دانایی من برساند... و من شجاعانه در این مدت طولانی با شدت اندوه، صبر کردم».
عملکرد امام در زمان خلافت عمر
خلافت عمر ده سال طول کشید و امام علی(ع) همانطور که در زمان ابوبکر، مسندی را بر عهده نگرفت، در زمان عمر نیز از پذیرش هرگونه مسئولیتی خودداری کرد؛
اما بهعنوان یک مشاور در کنار عمر بود و بارها عمر را با راهنماییهای خود یاری کرد؛
چنانکه مورّخان اهل سنت گفتهاند، عمر کاری را بدون مشورت علی انجام نمیداد؛
زیرا به خردمندی و دقّت نظر و دینداری او معتقد بود.
در مواردی بسیاری که حکم شرعی مسأله ای روشن نبود از امیرالمؤمنین(ع) کمک می خواست ونظر او را جویا می شد و امام هم بدون مسامحه و مماشات حکم را بیان می کردند به عنوان نمونه در روایتی امام صادق(ع) گزارش کرده که در زمان حکومت عمر (خلیفه دوّم) در شهر مدینه، زن بدکارهای بود که به فساد شهرت داشت، خبر به عمر رسید، دستور داد مامورین او را به نزد وی بیاورند، زن ترسید و به خانههای اطراف فرار کرد و بر او درد زایمان عارض گردید و بچّهای که در رحم داشت، زنده سقط شد و بعد از چند لحظه مُرد.
عمر از این قضیه(ترس مادر و مرگ فرزندش) ناراحت شد، افراد حاضر در جلسه او را دلداری می دادند که مقصر نیست و گناهی مرتکب نشده است عمر گفت: از اباالحسن( امیرالمؤمنین) سؤال کنید، حکم مساله چیست و چه باید کرد؟
آن حضرت به آنها فرمود اگر کارتان از روی اجتهاد بوده که به واقع نرسیده اید واگر از روی رأی خودتان بوده که خطا کرده اید آنگاه به عمر فرمود: دیه این کودک برعهده توست.
«قَالَ عَلَیْکَ دِیَةُ الصَّبِیِّ».
على بن ابىطالب در برابر فتوحات اين دوران، همان موضعى را اتخاذ كرد كه در دوران خليفه اوّل در پيش گرفته بود؛
اما چون در اين عصر، فتوحات دامنه گستردهترى داشت، نقش على(ع) نسبت به دوران ابوبكر در اين باره، ملموستر و چشمگيرتر بود.
در هيچیک از مآخذ تاريخى و حديثى، شركت على(ع) در فتوحات اين دوران گزارش نشده است.
در هیچ یک از منابع این دوره، دیده نشده است که عُمَر از علی بن ابیطالب(ع) نظر مشورتى بخواهد، و امام علی(ع) امتناع کند؛
بلكه بنابر روايتى از امام باقر(ع)، عمر امور حكومت را كه از مهمترين آنها مسئله فتوحات بود، با نظرخواهى از على(ع) به سامان مىرساند.
از سویی دیگر، اصحاب و پيروان على(ع) در فتوحات دوران عمر، نقش بسزايى داشتند.
عثمان
امام علی(ع) در شورای شش نفره
شورای شش نفره، گروهی بودند که عمر بن خطاب پیش از مرگش در سال 23ق برای انتخاب خلیفه بعدی تعیین کرد که منجر به انتخاب عثمان بن عفان بهعنوان سومین خلیفه مسلمانان شد.
عُمَر همگان را ملزم به پذیرش نظر شورا کرد و دستور داد گردن مخالفان زده شود.
امام علی(ع) با توجه به جهتگیری اعضای انتخاب شده، پیشبینی کرده بود که شورا منجر به انتخاب عثمان خواهد شد. اعضای این شورا عبارت بودند از علی بن ابیطالب(ع)، عثمان بن عفان، طلحة بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف.
عملکرد امام در دوران خلافت عثمان
علی(ع) در عصر خلافت عثمان بر خلاف گذشته، کمتر در صحنه حضور مییافت و بهندرت به مشورت و همکاری در امور حکومت میپرداخت.
از اینرو هیچ گزارشی در مآخذ تاریخی مبنی بر راهنمایی و ارائه نظر در امر فتوحات از سوی امام علی(ع) وجود ندارد.
علت چنین رویکردی را باید در تفاوت شیوه خلافت عثمان با خلفای پیشین دانست.
عثمان با مخالفت آشکار با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص)، تعطیلی حدود الهی، حیف و میل بیتالمال و بخششهای بیحساب و کتاب به نزدیکان و خاندان اموی، واگذاری مناصب و پستهای مهم حکومتی به خاندان بنیامیه و بنی ابیمعیط و سرانجام ضرب و شتم یاران پیامبر(ص) و تبعید آنان، از امام علی فاصله گرفت و امام به سبب صدور چنین اعمالی از عثمان که در تضاد آشکار با قرآن و سیره رسول خدا بود، به همکاری با عثمان به شیوه همکاری با خلفای پیشین حاضر نشد.
با این همه، مآخذ تاریخی از حضور بعضی از یاران امیر مؤمنان همانند حذیفة بن یمان، سلمان فارسی و ـبنا بر قولیـ براء بن عازب در فتوحات دوران خلافت عثمان خبر دادهاند.
موضع امام علی(ع) در قتل عثمان
بنابر منابع تاریخ اسلام، امام علی(ع) با قتل عثمان مخالف بود و برای جلوگیری از قتل او، دو فرزندش حسن و حسین(ع) و چند تن دیگر را به نگهبانی از خانه او مأمور کرد.
به نقل برخی منابع، او پس از اطلاع از قتل عثمان گریست و نگهبانان خانهی او را توبیخ کرد و گفت که هیچ توجیهی برای قتل عثمان وجود ندارد.
سید جعفر مرتضی با توجه به قرائن تاریخی مانند مخالفت جدی حضرت علی(ع) با عملکرد عثمان و وجود اخبار معارض با این خبر، مانند رد پیشنهاد کمک امام حسن(ع) از سوی عثمان، این امر را بعید و غیر قابل قبول دانسته است.
او با استدلال به فرموده امام علی(ع) مبنی بر خوشحال نشدن و ناراحت نشدن از قتل عثمان و همچنین سیره وی در برخورد با ظالمان و یاری مظلومان، به نقل از باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الإمام الحسن(ع) میگوید: این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین(ع) نسبت به شراکت در خون عثمان بوده است.
سید مرتضی پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او میداند، نه جلوگیری از برکناری او از خلافت؛
چرا که عثمان به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خلافت بود.
پیش از قتل عثمان نیز امام علی(ع) بارها وساطت کرد و کمکهایی به او رساند؛
برای نمونه وقتی معترضان وی را محاصره کردند و آب را بر او بستند، امام علی(ع) آب و غذا به او رساند.
سید جعفر مرتضی با بیان اینکه امیرالمؤمنین(ع) خلافت عثمان را شرعی نمیدانست و از فساد عملکرد او کاملا آگاه بود و بارها او را نصیحت کرده بود، معتقد است که امام علی(ع) مخالف قتل او بود، زیرا میدانست این کار، دستاویزی برای فرصتطلبان و طمعکنندگان در خلافت میشود و به بهانه خونخواهی او فتنه ایجاد میکنند و تلاش علی بن ابیطالب بر آن بود که شورشکنندگان به برکناری عثمان از خلافت اکتفا کنند.
پس اگر بر فرض، حسنین را فرستاده باشد، به منظور دفع تهمت از خود بوده است. و از حضرت منقول است که فرمود: به خدا قسم آنقدر از او دفاع کردم که بیم داشتم گناهکار محسوب شوم.
دوران حکومت
پس از کشته شدن عثمان در سال 35 قمری، جمعی از اصحاب نزد امام علی(ع) آمدند و گفتند: ما سزاوارتر از تو به خلافت کسی را نمیشناسیم؛
علی(ع) ابتدا خلافت را نپذیرفت و گفت: من وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما باشم.
آنان گفتند: جز بیعت با تو چیزی نمیپذیریم.
علی(ع) گفت که بیعت او در خفا نیست و باید در مسجد باشد.
همه انصار جز چند نفر با علی(ع) بیعت کردند.
مخالفان عبارت بودند از حسان بن ثابت، کعب بن مالک، مسلمة بن مخلَّد، محمد بن مَسلَمه و چند نفر دیگر که از یاران عثمان بهشمار میآمدند؛
از جمله عبدالله بن عمر، زید بن ثابت، و اسامة بن زید.
در این باره که چرا امام علی(ع) زیر بار بیعت با مردم نمیرفت، از یکی از خطبههای نهجالبلاغه برمیآید که امام(ع)، جامعه موجود را فاسدتر از آن میدانست که او بتواند آن را رهبری کرده و معیارها و منویات خود را در آن به اجرا درآورد.
کارگزاران
حضرت علی(ع) پس از بیعت، عاملان خود را روانه نقاط مختلف اسلامی کرد، از جمله عثمان بن حنیف را به بصره، عمارة بن شهاب را به کوفه، عبیدالله بن عباس را به یمن، قیس بن سعد بن عباده را به مصر و سهل بن حنیف را به شام فرستاد.
سهل بن حنیف در راه شام به تبوک رسید و در آنجا گفتگویی میان او و گروهی از مردم درگرفت و او را بازگرداندند.
عبیدالله بن عباس چون به یمن رسید، یعلی بن منیه که از جانب عثمان، حکومت یمن را به عهده داشت، هرچه در بیت المال بود برداشت و به مکه رفت.
عمارة بن شهاب، حاکم کوفه چون به زباله (جایی میان مدینه و کوفه) رسید، مردی به نام طلیحة بن خویلد که برای خونخواهی عثمان به راه افتاده بود، او را دید و چون دانست که برای حکومت کوفه آمده است، گفت: «بازگرد. مردم جز امیری که دارند کسی را نمیخواهند و اگر نپذیری، گردنت را خواهم زد»؛
بدین سبب بازگشت و علی(ع) چندی بعد به سفارش مالک اشتر، ابوموسی اشعری را در حکومت کوفه ابقا کرد.
جنگها
جنگ جمل (ناکثین)
جنگ جمل نخستین جنگ امام علی(ع) بود که میان وی و ناکثین رخ داد (نکث به معنی نقض و شکستن است و طلحه و زبیر و پیروانشان از آنجایی که در ابتدا با امام(ع) بیعت کرده و در نهایت پیمانشان را شکستند، آنها را ناکثین مینامند.)
در جمادی الاخر سال 36ق. رخ داد.
طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند چون ناکام ماندند و خلافت به امام علی(ع) رسید، انتظار داشتند که با وی در خلافت شریک شوند.
آن دو از علی(ع) خواستند که حکومت بصره و کوفه را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست.
ازاینرو، در حالی که آنها خود از متهمان به قتل عثمان بودند و در میان مردم کسی آزمندتر از طلحه به کشتن عثمان نبود، اما برای پیشبرد مقاصد خود، با عایشه همراه شدند؛
در حالی که خود عایشه هنگام محاصره عثمان نه تنها هیچ کمکی بدو نکرده بود؛
بلکه معترضان به عثمان را جویندگان حق خوانده بود.
ولی چون عایشه خبر بیعت مردم با علی(ع) را شنید، بلافاصله از کشته شدن عثمان به ستم، سخن سرکرد و در پی دادخواهی خون وی برآمد.
عایشه پیشتر از امام علی(ع) کینه یا کینههایی به دل داشت و از اینرو، با طلحه و زبیر همراهی کرد.
بنابراین، اینان لشکری سه هزار نفره را تشکیل دادند و به طرف بصره حرکت کردند.
در این جنگ عایشه بر شتری نر سوار بود و از اینرو، این جنگ، جمل، یعنی شتر، نام گرفت.
امام علی(ع) با رسیدن به بصره، بیش از پیش به نصیحت پیمانشکنان پرداخت تا از رخ دادن جنگ جلوگیری نماید.
ولی نتیجهای نگرفت و آنان جنگ را با کشتن یکی از یاران وی آغاز نمودند.
زبیر قبل از شروع جنگ به خاطر حدیثی از پیامبر(ص) که امام علی(ع) آن را یادآوری کرد، از لشکر کناره گرفت.
بنابر حدیث مذکور، پیامبر(ص) روزی به زبیر گفته بود تو به جنگ علی برمیخیزی.
زبیر سرانجام در بیرون بصره توسط عمرو بن جرموز کشته شد.
اصحاب جمل، پس از چند روز نبرد و دادن کشته بسیار، شکست خوردند.
در این جنگ طلحه کشته شد و عایشه پس از جنگ، محترمانه به مدینه بازگردانده شد.
جنگ صفین (قاسطین)
جنگ صفین بین امام علی(ع) و قاسطین (معاویه و سپاهش) در صفر سال 37 قمری در شام و در نزدیکی فرات در محلی به نام صفین رخ داد و پایان آن حکمیتی بود که در رمضان سال 38ق صورت گرفت. معاویه هنگام محاصره عثمان با آنکه میتوانست وی را یاری کند، کاری انجام نداد و میخواست او را به دمشق ببرد، تا در آنجا خود کارها را به دست گیرد.
وی پس از کشته شدن عثمان، تلاش کرد تا برای اهالی شام، علی را کشنده عثمان معرفی کند.
امام علی(ع) در آغاز کار به او نامه نوشت و از وی بیعت خواست.
اما او بهانه آورد که نخست باید کشندگان عثمان را که نزد تو به سر میبرند به من بسپاری تا آنان را قصاص کنم و اگر چنین کنی با تو بیعت خواهم کرد.
امام پس از نامهنگاری و فرستادن نمایندهای نزد معاویه، چون دانست که معاویه سر جنگ دارد، لشکر خویش را بهسوی شام به حرکت درآورد.
از آنسو نیز معاویه با لشکر خویش حرکت کرد.
هر دو لشکر در نزدیکی صفین جای گرفتند.
امام علی(ع) میکوشید تا جایی که ممکن است کار به جنگ نکشد.
لذا باز نامهنگاریهایی صورت گرفت؛
ولی نتیجهای نداشت و سرانجام جنگ در سال 36ق آغاز شد.
در آخرین حملهای که ممکن بود به پیروزی سپاه علی(ع) بینجامد، معاویه با رایزنی عمرو بن عاص حیلهای به کار برد و دستور داد هر چه قرآن در اردوگاه دارند بر سر نیزه کنند و پیشاپیش سپاه علی روند و آنان را به حکم قرآن بخوانند.
این حیله کارگر شد و گروهی از سپاه علی که از قاریان قرآن بودند، نزد او رفتند و گفتند: «ما را نمیرسد با این مردم بجنگیم، باید آنچه را میگویند بپذیریم» و هر چه علی گفت این مکری است که میخواهند با بهکار بردن آن از جنگ برهند، سود نداد.
امام(ع) به ناچار ضمن نامهای به معاویه با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، پذیرفتن حکمیت قرآن را یادآور شد.
قرار شد یک نفر از سپاه شام و یک نفر از سپاه عراق، درباره حکم قرآن در این باره اظهارنظر کنند.
اهل شام، عمرو بن عاص را برگزیدند.
اشعث و شماری دیگر از کسانی که بعداً در گروه خوارج درآمدند، ابوموسی اشعری را پیشنهاد کردند. اما امام علی(ع) ابن عباس و یا مالک اشتر را پیشنهاد کرد؛
ولی مورد قبول اشعث و یارانش قرار نگرفت؛
به این بهانه که اشتر عقیده به جنگ دارد و ابن عباس نیز نباید باشد، زیرا عمرو بن عاص از مضریهاست، طرف دیگر باید یمنی باشد.
سرانجام عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری را فریب داد و حکمیت را به نفع معاویه به پایان برد.
جنگ نهروان (مارقین)
ماجرای حکمیت در جنگ صفین، به اعتراض و مخالفت عملی برخی از یاران امام علی(ع) منجر شد که به او گفتند: «چرا در کار خدا حَکَم قرار دادی؟».
این در حالی بود که امام از ابتدا مخالف این امر بود و خود آنها او را به تحکیم وادار کرده بودند.
در هر حال، آنها امام را تکفیر و لعن کردند.
این دسته که خوارج یا مارقین نامیده شدند، سرانجام دست به کشتن مردم گشودند.
عبدالله بن خباب را که پدرش صحابی رسول خدا بود کشتند و شکم زن حامله او را پاره کردند.
بدین طریق، امام ناچار به جنگ با آنان شد.
وی قبل از جنگ عبدالله بن عباس را به گفتگو با آنان فرستاد ولی سودی نبخشید.
سرانجام خودش به میان آنها رفت و با آنان گفتگو کرد.
بسیاری از آنها پشیمان شدند و بسیاری نیز بر عقیده خویش باقی ماندند.
سرانجام جنگ درگرفت و از خوارج، 9 تن باقی ماندند و از یاران علی 7 یا 9 تن کشته شدند.
غارات
پس از جنگ نهروان، سپاهیان معاویة بن ابیسفیان حملاتی به مناطق تحت حکومت امام علی(ع) انجام دادند و به قتل و غارت مردم و طرفداران امام علی(ع) پرداختند.
هدف از این حملات که به غارات مشهور شد، ایجاد هراس در میان هواداران امام علی(ع) و همچنین تحکیم پایههای حاکمیت معاویه دانسته شده است.
برخی مورخان این نبردها را هفت مورد و برخی دیگر بیش از ده مورد دانستهاند.
حمله و غارتهای سپاه معاویه، شهرها و مناطقی چون مصر، یمن، مکه، مدینه، بصره، مدائن، حجاز و حتی تا نزدیک کوفه ادامه داشت.
این حملات به گونهای طراحی شده بود که پراکنده و ناگهانی باشد و عکسالعمل سریع سپاهیان امام علی(ع) نیز کارساز نباشد.
برخی از این حملات توسط سپاهیان امام علی(ع) دفع شد و در برخی نیز سپاه شام پیش از رسیدن سپاه امام علی(ع)، به شام فرار کردند.
امام علی(ع) در این دوره، از نافرمانی کوفیان گلایه کرد و آنها را مورد سرزنش قرار داد.
شهادت
امام علی(ع) در سحرگاه 19۱۹ رمضان سال 40 قمری در مسجد کوفه در حال سجده، به دست ابن ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.
ضربت خوردن علی بن ابیطالب، در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان، وی میکوشید مردم عراق را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند.
در این حال، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی(ع) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.
بنابر منابع تاریخی، سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن ملجم مرادی مامور قتل علی(ع) شد.
امام اول شیعیان پس از شهادت، چنانکه خود وصیت کرده بود، توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.
مخفی کردن قبر امام علی(ع) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بیحرمتی توسط بنی امیه و خوارج دانسته شده است.
امام صادق(ع) در زمان حکومت عباسیان، محل دفن امام علی(ع) را در نجف آشکار کرد.
بر اساس روایات، امام علی(ع) درباره چگونگی غسل، کفن، نماز و تدفین خود، سفارشهایی به فرزندانش کرد.
او همچنین از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.
علی بن ابیطالب(ع) همچنین ضمن تأکید بر توجه به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند.
در این وصیت نامه که امام مخاطبش امام حسن وامام حسین و تمام فرزندان وخاندان وکسانی است که تا قیامت این وصیت به آنها می رسد پس از سفارش به رعایت تقوای الهی و پرهیز از دنیا گرایی و حق محوری وانجام کارها به امید دریافت پاد اش الهی، توصیه امام پس از این امور دشمنی و خصومت با ظالم و حمایت ویاری کردن مظلوم است.
آرامگاه
امام علی(ع) در سال 40 هجری به شهادت رسید و بنا به وصیتش مخفیانه دفن شد.
مخفی بودن قبر امام علی(ع) تا حدود یک قرن ادامه داشت.
بعد از افول قدرت امویان، سبب اختفای قبر حضرت علی(ع) از بین رفت و زمینه برای آشکاری قبر او فراهم شد.
همگان در این نکته اتفاق نظر دارند که امام صادق(ع) قبر امام علی(ع) را آشکار ساخت.
با این حال زمان دقیق آشکار شدن قبر او برای شیعیان مشخص نیست.
برخی آشکار شدن قبر امام علی(ع) توسط امام صادق(ع) را در زمان سفاح، اولین خلیفه عباسی (خلافت از 131ق تا 136ق) و برخی نیز در زمان منصور دومین خلیفه عباسی (خلافت از 136-158) دانستهاند.
فضائل
فضایل امام علی(ع) به آیات، روایات و حوادثی اشاره دارد که در آنها فضایل، صفات و ویژگیهای امام علی(ع) نخستین امام شیعیان بیان شده است.
ابن ابیالحدید از علمای اهل سنت در قرن 7 ق معتقد است که امام علی(ع) سررشته تمام فضیلتها است و به همین خاطر هر فرقه و گروهی خود را به او منتسب میکند و همچنین منشأ علومی چون علم کلام، فقه، تفسیر، قرائت، نحو، فصاحت و بلاغت علی(ع) است.
گفته شده همه سلسلههای صوفیه اجازهنامه مشایخ خود را از طریق علی(ع) به پیامبر میرسانند.
برپایه روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده فضائل امام علی(ع) به جهت کثرتشان قابلشمارش نیستند.
شافعی سومین فقیه از فقهای چهارگانه اهلسنت در زمانی به امام علی(ع) اظهار مودت و موالات میکرد که بزرگداشت علویان و بیان مناقب آنان گناهی نابخشودنی و موجب تعقیب و محاکمه و مجازات بود.
با این حال شافعی در مورد امام علی(ع) چنین سروده است:
«إنّا عَبیدٌ لِفتی أُنزلَ فِیهِ هَل أتَی
إلی مَتی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟
از احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی، نقل شده که آن مقدار که برای علی بن ابیطالب فضایل آمده، برای هیچیک از صحابه نقل نشده است.
فضائل امام علی(ع) دو دستهاند: فضائل اختصاصی و فضائل مشترک با دیگر اهل بیت: آیه ولایت، آیه شِراء، آیه انفاق، حدیث غدیر، حدیث طیر، حدیث منزلت، مولود کعبه و خاتمبخشی از فضائل اختصاصی او بهشمار میآیند.
آیه تطهیر، آیه اهلالذکر، آیه مَوَدّت و حدیث ثقلین هم از فضایل مشترک او با دیگر اهلبیت است.
همچنین فضایل امام علی(ع) به اعتبار اینکه در قرآن یا روایات آمدهاند به فضایل قرآنی و روایی تقسیم میشوند.
ابنعباس نزول بیش از 300 آیه قرآن را درباره علی(ع) دانسته است.
امامت و ولایت
به گفته سید کاظم طباطبایینژاد در دانشنامه امام علی(ع) تصریح و نص پیامبر(ص) بر ولایت علی بن ابیطالب(ع) چنان گسترده و روشن است که هیچ تردیدی را برنمیتابد و بررسی سخنان پیامبر دراینباره نشان میدهد که بزرگترین دلمشغولی ایشان، مسئله امامت و رهبری پس از خود بوده است. اقدامات پیامبر در این مسیر، از نخستین دعوت علنی با معرفی امام علی(ع) به عنوان خلیفه و جانشینِ بعد از خود آغاز شد و تا آخرین روزهای زندگانی ایشان، در راه بازگشت از حجة الوداع در 18 ذیالحجه در غدیر خم و همچنین لحظات آخر عمر ایشان که دوات و قلمی درخواست کرد تا وصیتی بنویسد که مسلمانان پس از وی گمراه نشوند، ادامه یافت.
دلایل امامت امام علی(ع)، گاه به صراحت حاکی از امامت و ولایت وی پس از پیامبر است، و گاه بدون اشاره به امامت و ولایت وی، نشانگر فضایل علی بن ابیطالب(ع) است.
برخی از دلایل نوع اول عبارتند از: آیه ولایت که مفسران، شأن نزول آن را ماجرای خاتمبخشی حضرت علی دانستهاند که در حال رکوع، انگشتر خود را به شخص فقیری بخشید؛
آیه تبلیغ و اکمال که در جریان واقعه غدیر نازل شده و در پی آن، پیامبر حدیث غدیر را برای مردم بیان کرد؛
حدیث غدیر که مهمترین استدلال شیعیان بر امامت امیرالمؤمنین(ع) است.
واقعه غدیر در آخرین سال عمر پیامبر(ص) اتفاق افتاد، و مردم و خصوصا عُمر و أبوبكر، جانشینی علی(ع) را در آن روز به وی تبریک گفتند.
برخی از آیات و احادیثی که دلیلی برای امامت و ولایت امام علی(ع) تلقی شده و در عین حال، صراحتا به امامت وی اشاره ندارند و نشانگر فضایل علی(ع) هستند،
عبارتند از: آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه صادقین، آیه خیر البریه، آیه اهل الذکر، آیه شراء، آیه نجوا، آیه صالح المؤمنین، حدیث ثقلین، حدیث مدینه العلم، حدیث رایت، حدیث کسا، حدیث وصایت، حدیث یوم الدار، حدیث طیر، حدیث مؤاخاة، حدیث منزلت، حدیث ولایت، حدیث سفینه، حدیث سدّ الابواب.
سیره علوی
اخلاص
از دید امام علی(ع)، گفتار و رفتار بی اخلاص، هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
برخورد حضرت علی با عمرو بن عبدود در جنگ احزاب یکی از نمونههای اخلاص ایشان است؛
پس از آنکه علی(ع) بر عمرو دست یافت، عمرو به سوی امام آب دهان انداخت.
امام برای آنکه از روی خشم عمرو را نکشته باشد، او را رها کرد و پس از آنکه خشمش فرونشست، برگشت و او را کشت.
نماز
در سیره عبادی علی(ع) نماز اهمیت ویژهای دارد؛
تا آنجا که وی پیشتازی خود در اقامه نماز در کنار پیامبر را از امتیازات خویش دانسته است.
نمازهای حضرت علی بسیار طولانی بود و به نماز شب اهتمام داشت.
امام صادق(ع) در روایتی می فرماید که امام علی(ع) در آخر عمرش در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد.
شیوه همسرداری
امام علی در مورد رابطه خود با همسرش حضرت زهرا(س) میگوید: «به خدا سوگند! هیچگاه فاطمه را به اکراه به کاری وانداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچی ننمود و هر گاه به او نگاه میکردم همه ناراحتیها و اندوهها و غمهایم را از یاد میبردم».
علی(ع) در کارهای خانه به فاطمه کمک میکرد.
شیخ صدوق پس از نقل خبری که بیانگر اختلافی میان علی و فاطمه است که منجر به میانجیگری پیامبر(ص) بر ای اصلاح میان آن دو شده است مینویسد: این روایت قابل اعتماد نیست و به آن اعتقاد ندارم زیرا علی سیدالوصیین است و فاطمه سرور زنان جهان و هر دو در حسن خلق پیرو پیامبر هستند و هیچ سخنی میانشان رد و بدل نشده که نیاز به اصلاح توسط رسول خدا باشد.
رفتار با فرزندان
بنابر آنچه از امام علی نقل شده، فرزندان حقوقی دارند که باید رعایت شود.
وی میفرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که بر او نامی نیک بگذارد.
ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد...».
وی در مورد چگونگی تربیت کودکان فرمود: «هر کس کودکی دارد، کودکی کند».
سفارش امام علی(ع) به والدین این بوده که در تربیت فرزندان، موقعیت زمانی کودکان و فاصله میان دو نسل را در نظر داشته باشند.
رفتار با خویشاوندان
از نظر امام علی(ع)، خویشاوندان جایگاه مهمی در زندگی افراد دارند.
به نظر وی هیچکس از خویشان و بستگان خود بینیاز نیست که از وی با زبان و دست دفاع کند.
خویشاوندان بزرگترین گروه از مردم هستند که از انسان پشتیبانی میکنند و ناراحتی او را از بین میبرند و هنگامی که حادثهای برای شخص پیش آید، آنها پرعاطفهترین مردماند.
عدالت
امام علی(ع) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت خلفا -که بیتالمال را بر اساس سوابق افراد در جنگهای صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم میکردند- ایستاد و این عدم مساوات در تقسیم بیتالمال را خلاف دستور قرآن برشمرد.
وی عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را مسئول بیتالمال کرد و به آنها کتباً دستور داد که عرب و عجم و هر مسلمان از هر تیره و تبار که باشد، در سهم بیتالمال یکساناند.
همچنین وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمینهایی را که عثمان به افراد مختلف واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیتالمال را صادر نمود.
اقامه حق و دفع باطل
نگاه امام علی(ع) به حکومت به عنوان ابزاری برای اقامه حق و دفع باطل بود وا گر این هدف مهم و مقدس در پرتو حکومت برایش میسر نمی شد هیچ دلبستگی به حکومت نداشت وچنین حکومتی کمترین ارزش را نیز برایش نداشت ابن عباس نقل می کند که در منزل «ذى قار» بر اميرمؤمنان وارد شدم در حالى كه مشغول وصله نمودن كفش خود بود!
به من فرمود: «قيمت اين كفش چقدر است؟» گفتم: «بهايى ندارد!»
فرمود: «به خدا سوگند همين كفش بى ارزش برايم از حكومت بر شما محبوبتر است، مگر اينكه با اين حكومت حقّى را بپا دارم و يا باطلى را دفع نمايم»
رفتار با دوستان و خویشاوندان در بیت المال
علی(ع) در بیت المال سختگیری میکرد، چنانچه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از علی بن ابی رافع، کلیددار بیتالمال، بهصورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را بهشدت بازخواست کرد.
در جریان دیگری نیز به یکی از یارانش که درخواست مالی خاص از وی کرده بود، تذکر داده و او را از درخواستی بیش از حق خود منع نمود.
سختگیری در اجرای دین و قانون
امام علی(ع) در کار دین، اجرای دقیق قانون و شیوه صحیح حکومتداری، بسیار جدی و بیاغماض بود و همین عامل او را برای برخی تحملناپذیر کرده بود.
وی در این راه حتی به نزدیکترین یاران خویش نیز سختگیری میکرد؛
مثلاً در جریانی به قنبر دستور داد که مردی را حد بزند.
قنبر تحت تأثیر احساسات، سه تازیانه اضافه زد.
علی(ع) آن مرد را وادار کرد به جبران آن سه تازیانه، قنبر را تازیانه بزند.
همچنین در نهج البلاغه آمده است که یکی از توانگران بصره، عثمان بن حنیف، فرماندار بصره را مهمان کرد و غذاهای رنگارنگ در سفره گذاشت و نیازمندان به آن ضیافت راه نداشتند.
وقتی گزارش این ضیافت به گوش علی(ع) رسید، فوراً نامهای به عثمان بن حنیف نوشت و او را بهخاطر رفتن به چنین محفلی سرزنش کرده و او را به پیروی از راه و روش زاهدانه خویش دعوت نمود.
حقوق متقابل مردم و حاکم
از نظر امام علی(ع) حق زمامدار بر مردم و حق مردم بر زمامدار بزرگترین حقی است که خداوند قرار داده و کاملاً دوسویه است و رعایت حقوق متقابل زمامدار و مردم ثمرات فراوانی دارد؛
از جمله عزت یافتن حق، استوار شدن پایههای دین، آشکار شدن نشانههای عدالت و اجرا شدن سنتهای پیامبر اسلام(ص) امام علی(ع) برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در نامههایی که به مأموران دولتی فرستاده، کاملاً آشکار است.
در دستورالعملی که برای مأمورین جمعآوری خراج نوشته است، آنان را به رفتار عادلانه و منصفانه و صبر و حوصله در برخورد با مردم سفارش کرده است.
همچنین هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد، او را به مهربانی و خوشرفتاری با همه مردم، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، و برخورد انسانی با آنان دعوت نمود.
امام علی(ع) در یکی از سخنانش محورهای اصلی حقوق متقابل مردم و حاکم را اینگونه بیان کرده است:اى مردم! مرا بر شما، و شما را بر من حقّى است، امّا حقّ شما آن است كه از خير خواهى شما دريغ نورزم و بیت المال شما را در راه شما صرف كنم، و شما را تعليم دهم تا از جهل و نادانى نجات يابيد و تربيتتان كنم، تا فرا گيريد.
و امّا حقّ من بر شما اين است كه در بيعت خويش با من وفادار باشيد و در آشكار و نهان خيرخواهى را از دست ندهيد.
هر وقت شما را بخوانم اجابت نماييد و هر گاه فرمان دادم اطاعت كنيد.
برخورد با متملقان و چاپلوسان
از آنجا که هدف امیرالمؤمنین(ع) از حکومت اقامه حق و دفع باطل و گسترش عدالت بود.
در برابر هر عاملی که این هدف را تهدید کرد ایستادگی نمود.
او به هیچ وجه اجازه نداد که متملقان بتوانند با ادبیات تملق آلودشان مسر درست حکومت علوی را به انحراف بکشانند و تصریح میکرد که اصلاً چنین ادبیاتی را دوست ندارد.
یکبار پس از خطبهای که حضرت در باره حقوق متقابل حاکم و مردم ایراد کرد یکی ازاصحابش با سخنانی طولانی اعلام آمادگی و اظهار تسلیم و فرمانبرداری کرد امام علی(ع) در پاسخش فرمود: سزاوار است آن کس که جلال خداوند در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش پر عظمت است همه چيز- به خاطر آن عظمت- جز خداوند در نظرش کوچک جلوه كند.
امام(ع) درادامه سخنش افزود: بدانيد از بدترين حالات زمامداران در پیشگاه صالحان این است که گمان برده شود آنها فریفته تفاخر گشته و کارشان شکل برترى جویى به خود گرفته، من از این ناراحتم که حتّى به ذهن شما خطور کند که مدح و ستایش را دوست دارم ؛ از شنیدن آن لذّت مىبرم.
من- بحمد الله- چنین نیستم و اگر (فرضاً) دوست هم مىداشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پر عظمت و کبریایى خدا- که از همه کس به ثنا و ستايش سزاوارتر است- آن را ترک گفتم.
امام(ع) سخنش را اینگونه ادامه داد: گاهى مردم ستودن افراد را به خاطر مجاهدهها و تلاشهايشان لازم مىشمرند (و اين براى مردم بى عيب است، امّا من از شما مىخواهم) مرا با سخنان جالب خود نستایید (و این كه مىبینید در راه اجراى فرمان خداوند تلاش مىکنم) براى این است که مىخواهم خود را از مسؤولیت حقوقى كه بر گردنم هست خارج سازم؛
حقوقى كه خداوند و شما بر گردنم داريد و هنوز كاملًا از انجام آنها فراغت نیافتهام و واجباتى كه به جاى نیاورده و باید به مرحله اجرا گذارم.
تشویق به کار
در شرح نهج البلاغه آمده است که امیر المومنین(ع) با دستانش کار میکرد، زمین را آماده میکرد، درخت خرما میکاشت، آبیاری میکرد و همه اینها را خود انجام میداد.
از دیدگاه امام علی(ع) ارزشِ حرکت برای جهاد در راه خدا، بیشتر از ارزشِ تلاش در راه کسب روزی برای خانواده نیست. در روایتی از امام صادق(ع) است که امام علی(ع) هزار برده را با تلاش و کار و دسترنج خویش آزاد کرد.
گفتهها و نوشتهها
در زمان حیات امام علی(ع)، مردم سخنان، خطبهها و برخی از اشعار وی را به خاطر سپردند و سینه به سینه نقل کردند و بعدها برخی از عالمان مسلمان، چه شیعه و چه سنی، به گردآوری آنها اقدام نموده و مجموعههایی از این گفتارها را به صورت کتاب درآوردند.
نهج البلاغه
مشهورترین اثر گردآوری شده از سخنان و نوشتههای امام علی(ع)، کتاب نهج البلاغه است که سید رضی از علمای قرن چهارم هجری آنها را جمعآوری کرده است.
نهج البلاغه، پس از قرآن، مقدسترین متن دینی شیعه و برجستهترین متن ادبی عرب است.
این کتاب در سه بخش خطبهها و نامهها و گزیدهای از سخنان کوتاه امام علی(ع) است که در موقعیتهای گوناگون بیان فرموده یا برای افراد مختلف نوشته شده است:
- خطبهها، شامل 239 خطبه است.
- نامهها، شامل 79 نامه است و تقریباً تمام آنها در زمان خلافت نوشته شدهاند.
- کلمات قصار یا قصار الحکم، شامل 480 کلام است.
برخی از شرحهای نهج البلاغه، عبارتند از: شرح ابن میثم بحرانی، شرح ابن ابی الحدید معتزلی، شرح محمد عبده، شرح محمدتقی جعفری، شرح فخر رازی، منهاج البراعه خویی و شرح نهج البلاغه از محمدباقر نواب لاهیجانی.
با توجه به اینکه «نهج البلاغه»، برگزیده سخنان امام(ع) است و نه همه آنها، ازاینرو، برخی از محققان در پی گردآوری همه سخنان وی برآمدهاند که این کتابها اصطلاحاً مستدرکات نهج البلاغه نامیده میشوند.
غرر الحکم و درر الکلم
غرر الحکم و درر الکلم به همت عبدالواحد بن محمد تمیمی آمِدی، از علمای قرن پنجم هجری جمعآوری شده است.
در غرر الحکم بیش از ده هزار سخن از امام(ع) به صورت الفبایی در موضوعات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، گرد آمده است.
دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم
دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم، توسط قاضی قضاعی جمعآوری شده است.
او از علمای شافعی قرن 5 قمری است و در میان اهل حدیث دارای اعتبار است.
برخی او را شیعه قلمداد کردهاند.
کتاب دستور معالم الحکم در 9 باب نوشته شده است؛
حکمتهای سودمند امام علی(ع)، سرزنش دنیا و بیمیلی به آن، موعظهها، وصیتها و نواهی، پاسخ به پرسشها، کلام غریب، سخنان نادر، دعاها و مناجات، و شعری که از امام علی(ع) نقل شده است.
برخی دیگر از تألیفاتی که کلام امام علی(ع) در آنها گرد آمده است، عبارتند از:
- نثر اللآلی، نوشته ابوعلی فضل بن حسن طبرسی
- مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، انتخاب جاحظ، شرح رشید وطواط
- قلائد الحکم و فرائد الکلم، گردآوری شده توسط قاضی ابویوسف یعقوب بن سلیمان اسفراینی
- امثال الامام علی بن ابیطالب، سخنان و نامههای امام علی(ع) در کتاب صفین، نوشته نصر بن مزاحم.
دیوان اشعار
اشعار منسوب به امام علی(ع) در یک دیوان گردآوری شده که بارها توسط ناشران مختلف منتشر شده است.
مکتوبات
در منابع شیعه و برخی از منابع اهل سنت، به نوشتههایی از امام علی(ع) اشاره شده است:
جَفْر و جامعه
جَفْر و جامعه، عنوان دو کتاب حدیثی به املای پیامبر اکرم(ص) و نگارش حضرت علی(ع) است.
این دو کتاب از ودایع امامت و از منابع علم امام به شمار آمده است.
محتوای کتاب جفر، ذکر حوادث آینده تا روز قیامت است.
بنا بر روایتی از امام کاظم(ع)، جز نبی و وصی نبی، کسی نمیتواند در آن بنگرد و نگریستن در آن از امتیازات اوصیای پیامبر(ص) است.
کتاب جامعه نیز دربردارنده اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت و تأویل همه آیات و همچنین نام اوصیا از خاندان پیامبر(ص) است و آنچه بر آنها میگذرد.
کتاب جامعه را افرادی دیدهاند.
مصحف امام علی(ع)
مصحف علی یا مصحف امام علی(ع)، نخستین نسخه جمعآوریشده قرآن است که پس از درگذشت پیامبر (ص)، توسط امام علی(ع) آماده شد.
این مصحف امروزه در دسترس نیست و بنابر روایات، به دستخط امام علی(ع) و بر اساس ترتیب نزول سورهها گردآوری شده بود.
بر اساس برخی روایات، شأن نزول آیات و همچنین آیات ناسخ و منسوخ، در حاشیه این مصحف آمده بود.
به باور شیعیان، مصحف امام علی(ع) در دست ائمه معصوم بوده و هماکنون نزد امام دوازدهم است.
مصحف فاطمه (س)
مُصْحَف فاطمه(س)، کتابی است که فرشته الهی، مطالب آن را برای حضرت فاطمه(س) بیان کرده و امام علی(ع) آنها را نوشته است.
مطالب این کتاب، شامل جایگاه پیامبر(ص) در بهشت و اخبار و رویدادهای آینده است.
این کتاب نزد امامان شیعه بوده و بین آنان دست به دست میشده است و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته و ندارند.
این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است.
««««« ورود به مجموعه موضوعی امام علی علیه السلام »»»»»